آن دسته از مواد و برنامههای رسانهها که مشخصا دینی هستند یا به دین میپردازند میتوانند با تاکید بروجوه معنوی و اخلاقی دین فضاهای آرامش آوری برای مخاطبان ایجاد کنند، ولی اگر در این مواد و برنامهها بیش از حد بر وجه تنذیری ادیان تاکید و از وجه تبشیری غفلت شود از کارکرد اخلاقی رسانهها در دراز مدت کاسته میشود.
با نگاهی اجمالی درمی یابیم که رسانههای ایران از لحاظ ارزشی، انسانی و عقیدتی نسبت به رسانههای سایر کشورها برتری دارند، ولی با این وجود جای این سؤال باقی است که از رسانههای ایران چه توقعی میتوان داشت؟
سؤال اینجاست که چرا با این همه تلاش و تکاپو و خطابه، هنوز اخلاق جای خود را به معنای واقعی کلمه در رسانههای ما نیافته است و گاهی مصلحتهای حرفهای بر اخلاقی پیشی میگیرد!
چرا صدیقترین گردانندگان و ادارهکنندگان رسانهها هم دراجرای ضوابط اخلاقی با هزاران معضل و مشکل مواجهاند؟
رسانههای ما در مواجهه با ارزشها دست کم چهار مشکل عمده دارند که هرکدام به نوعی مسیر را برای ورود اخلاق در رسانهها دشوارمی کند:
1- مشکلات تئوریک و نظری
2- ابهام در ارزشها و فقدان تعریفی واحد از آنها
3- ضرورتهای حرفهای رسانه
4- مشکلات و معضلات اجرایی
مشکلات تئوریک و نظری
اصولا جامعه ما همواره خود را از طرح مباحث نظری و جدی دور نگاه داشته و این قبیل مباحث را در سطح و ساده میخواهد، اما دنیای ژرف امروز به بشر آموخته که اندیشهها را باید تا آخرین لایههای آن پیمود و تمام آنها را بادقت و وسواس وارسی کرد.
درحقیقت دنیای شرق و بهویژه جهان اسلام، ناخواسته در دام دنیای امروز افتاد و قبل از آنکه به بررسی و فهم و درک شرایط جدید بپردازد، خود را گریبانگیر آن دید و این مشکلی شد که نسل جدید هم خود را با آن درگیر میبیند. شاید بتوان گفت که ما تا غرب و مبانی فلسفی و چارچوبهای نظری آن را عمیقا در نیابیم و آنها را به درستی باز نشناسیم مشکلی از ما حل نخواهد شد.
اگر معتقدیم نظام و جامعه ما نه شرقی و نه غربی است پس لازم است از رسانهها و ابزارهای ارتباطی و مفاهیم ارتباطی تعریفی روشن و درخورجامعه اسلامی خود ارائه دهیم و آن را بهعنوان اصل بپذیریم تا دچار بحران هویت در فرهنگ و اندیشه نشویم.
ما نیز همانند دیگر شرق نشینان در میانه سنت و تجدد ماندهایم و بدون تجربه هیچ کدام در وسط آن دو دست وپا میزنیم، عدهای سنت را میخواهند و عدهای تجدد را.
به راستی این همه اختلاف برای چیست ؟
رسانههای ما هنوز کاملا از سنت نبریدهاند و اصولا به تجدد نپیوستهاند؛ این را میگویند اندیشه آویخته یا فرهنگ بیشاکله. اگر دمکراسی، آزادی بیان، حقوق و آزادیهای فردی هنوز تعریف و تبیین روشنی در جامعه دینی ما ندارند، بیشتر از آن روست که این مشکل نظری را حل نکردهایم.
بیجهت نیست که امروز خبرنگاران ما نیز، اینجا و آنجا از هر پدیده ناچیز سوژه میسازند و گاه برای جلب توجه مخاطب، اخلاق و ارزشهای دینی را دانسته یا ندانسته زیر پا میگذارند.
مخلص کلام اینکه اخلاق هنگامی در رسانهها ارج و قدر مییابد که کارکرد هنجارها در نظام ارتباطی بهطور اصولی شناخته شود و برای این مهم، در گام نخست باید به حل معضلات نظری و تبیین مبانی و اصول ارتباطی حاکم بر جامعه بشری پرداخت.
ابهام در تعریف ارزشها
تبیین و تدوین « اخلاق حرفهای » امروز یک ضرورت در جامعه است. این امر در محدوده اخلاق رسانهای، تا حدی به فقه و اخلاق و تا اندازهای به فلسفه اخلاق، دانش ارتباطات و علوم وابسته باز میگردد تا آنجا که میدانیم چنین کاری در جهان اسلام، بهصورت متقن صورت نگرفته است و چه نیکوست که جمهوری اسلامی در این زمینه نیز پیشگام شود.
ضرورتهای حرفهای رسانه
در فرهنگ رسانهها شهرت حرفهای رمز و راز موفقیت است. تازگی، منفی گرایی و جنجال آفرینی امروز رسما از ارزشهای خبری به حساب میآید و هر رسانهای که به بزرگ نمایی و جنجال در جامعه بپردازد طرفداران بیشتری در میان عوام دارد ؛ یک سازمان ارتباطی از نظر اقتصادی و اجتماعی باید پایدار و پویا بماند و این پویایی از یک طرف به استقبال مخاطب و از طرفی به وضعیت اقتصادی آن سازمان بستگی دارد. بنابراین مخاطب را باید مجذوب کرد و او را خرسند ساخت و همین بحث رسانهها و مطبوعات را به سوژهسازی، حادثه پروری و عوام گرایی سوق میدهد.
در اینجاست که رسانه باید اخلاق، وجدان و رسالت اصلی خود را به داوری بخواند.
مشکلات و معضلات اجرایی
مقررات و قوانین اجرایی را میتوان با یک سیستم منظم اداری به اجرا گذاشت ولی هنجارهای اخلاقی اصولا از این را ه قابل تحقق و پیاده شدن نیست.
اخلاق درماهیت خود با اجبار و الزامهای بیرونی همساز نیست و رسانهها باید دارای اخلاق، آگاهی، آزادی و اختیار باشند. معضل دیگر در جامعه ما عدمهماهنگی میان دستگاههای مختلف اجرایی کشوراست.
پراکندگی درسیستم اجرایی و تصمیمگیری به تناقض در سیاستها و تصمیمگیریها میانجامد و برنامهها را دچار اختلال میکند، بنابراین ضرورت دارد یک مرکز عالی و توانمند در جهت سامان بخشیدن و منظم کردن این سیاستها تشکیل شود که بتواند در عرصهای این چنین پیچیده به امور نظم بخشد.
اخلاق در خبررسانی
شرم و حیا: قرآن کریم دربسیاری از حوادث و رویدادهای مختلف و احوال امتهای مختلف خبر میدهد اما در همه حال شیوه و روش گزارش و توصیفش درنهایت شرم و حیاست. آیات فراوانی در قرآن کریم در مورد کفر، عصیان، دزدی، ریا، تجاوز و نظیر آنها و سرنوشت کسانی که به چنین کارهایی دست زده یا میزنند وجود دارد اما نکته بسیار مهم این است که شیوه قرآن هیچ گاه بازکردن مسئله و تشریح آن نیست چرا که بیان جزئیات از قبح آن میکاهد و زمینه وسوسه و اشاعه آن را افزایش میدهد.
بهعنوان مثال قرآن برای شرح عمل قوم لوط وارد جزئیات و ذکر مصادیق نمیشود و حتی غیرمستقیم هم دلهای پاک و مصفا را به تشویش نمیکشاند، اما به قدر لزوم گوشزد میکند و در مورد عاقبت کسانی که این چنین گناهانی را مرتکب میشوند بسیارهشدار میدهد و نمونههایی از عذاب را برای آنها یادآوری میکند. بینش قرآن در مورد اخبار بینش پنددهنده و عبرت آموز است « یقینا در این ماجرا برای صاحبان بینش عبرتی است » ( آل عمران، آیه 13 ).
« خداوند کسانی را که آشکارا از بدی ( یا به بدی ) سخن میگویند، دوست نمیدارد، مگر مظلومی که با این شیوه قصد دارد حق خود را به دست آورد یا جلوی ظالمی را بگیرد» (نساء، آیه 148 ).
ادب: یکی از برجستهترین ویژگیهای خبر قرآنی رعایت ادب است. در سراسرقرآن کریم حتی یک حرف که از آن رنگ و بوی بیحرمتی و بیادبی استشمام شود وجود ندارد.
بهعنوان مثال وقتی خداوند منان حتی از دشمنان خود (یعنی شیطان و فرعون ) نام میبرد نهایت ادب را رعایت کرده و هیچ گاه کلمهای که دال بر بیادبی یا دشنام باشد درسرزنش آنها بکار نبرده است و هر آنچه هست وصف و اخبار واقعیت است:
« همانا فرعون در زمین برتری جو و اسراف کننده است » (سورهیونس، آیه 83).
« و آنهایی را که جز خدای میخوانند، دشنام میدهد که آنان از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد » ( سوره انعام، آیه 108 ).
آیه فوق نمونهای از ادب دینی را بیان میکند که سبب حفظ مقدسات و کرامات در جامعه شده و از مورد تحقیر و اهانت قرارگرفتن آنها جلوگیری میکند و این نکته را میآموزد که اگر خواهان بزرگواری و حفظ قداست خود و مقدسات خویشتن هستید نباید به دیگران و امور مورد احترام آنها بیاحترامی کنید یا دشنام دهید، چرا که دیگران برای مقابله و فرو نشاندن خشم خود چنین خواهند کرد.
بنابراین شایسته است رسانههای خبری و از جمله مطبوعات و رادیو و تلویزیون که نه تنها آیینه فرهنگ یک جامعه بلکه پیام آوران آگاهی و ارشاد و هدایت هستند، بیش از دیگر رسانهها اخلاق قرآنی را نصبالعین خود قرار دهند و به اندک بهانهای با نیش قلم و زبان، عزت و آبروی دیگران را خصوصا هنگام انتخابات و موضعگیریهای سیاسی زخمی نسازند.
پاسخ دادن به گفتار نادرست یکی از مسائل مهمی که گاه آرامش و ثبات جامعه را در صحنههای داخلی و بینالمللی برهم میزند و افکار و قلبها را دچار تشویش و تزلزل میکند بحثها و مشاجراتی است که طرفین آن یکدیگر را به شکل نادرست و زشتی مورد حمله قرار میدهند و در این رقابت ناخوشایند هر یک تلاش میکنند که ناسزا و نیشهای بیشتری نثار طرف مقابل خود کنند که وقتی این نوع برخوردها از طریق رسانهها در سطح جامعه منعکس میشود ضرر و خطرش چندین برابر شده و جامعه به سرعت دچار تشویش و دلتنگی میشود و از آرامش و اطمینانش کاسته میشود.
« ما به کسانی که صبر پیشه کنند و بدی را با نیکی پاسخ دهند دو بار پاداش میدهیم.» ( سوره قصص، آیه 54 ).
اگر رسانههای گروهی ( دست اندرکاران رسانههای گروهی )، ارباب جراید و نویسندگان بهطور کلی این روش قرآنی را بکار گیرند و در هیاهوی سیاسی و غیرسیاسی شتابزده در مقام پاسخگویی برنیایند و یا پاسخهای نیکو دهند، دوستان به دشمن نمیپیوندند و دشمنان بسیاری دوست میشوند. بسیاری از اختلافها از بین میروند، نقشههای دشمن خنثی میشود و آرامش عمومی جامعه افزایش خواهد یافت.
درحل مشکلات و معضلات مربوط به رسانه بد نیست که به فرمایشات امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام توجه کنیم ؛ پژوهش درمورد خبر درمواضع امیرالمؤمنین علی(ع) دارای 2 منبع است:
الف- سیره گفتاری امام علی(ع)
ب- سیره رفتاری امام علی(ع)
در مرحله تهیه خبر نیز حق گرایی اهمیت خاصی دارد چه بسیار اخباری که براساس گزارشهای شفاهی منابع غیرموثق تهیه میشود حال آنکه با آنچه رخ داده مخالف است.
« بدانید میان حق و باطل جز تا چهار انگشت نیست. از امام علی(ع) پرسیدند معنی این سخن چیست ؟ انگشتان خود را فراهم آورد و برداشت و میان دو گوش و دیده گذاشت، پس گفت: باطل آن است که بگویی شنیدم و حق آن است که بگویی دیدم.»
از سخنان یاد شده به خوبی اهمیت و جایگاه حق گرایی در دیدگاه امام علی(ع) بهعنوان معیاری عام در ساخت خبر نیز جاری است ممکن است بعضا این سؤال از سوی افراد مطرح شود که حق و باطل چنان در هم میآمیزند که تشخیص آنها از یکدیگر بسیار دشوار است و چه بسیار اختلافاتی که طرفین خود را محق میدانند و طرف مقابل را به پیروی از باطل متهم میسازند.
در پاسخ به این سؤال بر این نکته تاکید میکنیم که هرچند حق و باطل همواره در کنار هستند ولی هیچ گاه با یکدیگر نمیآمیزند و دست آشتی به یکدیگر نمیدهند و به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) « حق و باطل ( هیچ گاه ) با یکدیگر اجتماعی نمیکنند.»
امام علی(ع) در فرازهای گوناگونی از سخنان خویش به لزوم اهتمام به منبع خبر و پرهیز از نشر اخبار غیرموثق اشاره میکند. گاه به کسانی که از سر جهالت امور ناشایستی را به اهلبیت پیامبر نسبت میدادند نهیب زده، آنان را از این عمل باز میدارد « پس آنچه را بدان علم ندارید بر زبان نیاورید.»
امام علی(ع) در وصیتنامه خویش به فرزندش امام حسن علیه السلام او را به پرهیز از ذکر اموری که به درستی آن واقف نیست فرا میخواند: « مگو آنچه را ندانی، هر چند اندک بود آنچه نمیدانی.»
حضرت امام علی(ع) نیز بهصورت آشکارتری بر لزوم موثق بودن منبع خبر تاکید مینمایند: « خبری را نقل مکن مگر از شخص موثق، چرا که درغیر اینصورت به دروغگویی بسیار دچارمی شوی.»
کمیت گرایی در رسانه
امروزه در پی سیطره کمیت بر بسیاری از شئون حیات آدمی شماری از رسانههای عمومی بهویژه تلویزیون، سینما، مطبوعات و... نیز به آفت کمیتگرایی دچار شدهاند. فراوان دیده میشود که سردبیر یک نشریه یا یک برنامه تلویزیونی برای آنکه بخش مربوط به اخبار و گزارشهای خبری خود را پرکند، یا یک خبرنگار به قصد بالا بردن آمار گزارشهای خبری خود دست به انتشار و نقل اخباری میزند که ممکن است در شرایط عادی راضی به انتشار و نقل آنها نمیشد. زیاده گویی و شایعهسازی در رسانهها و در اجتماع ما بهعنوان یکی از رذایل اخلاقی همواره از سوی اولیای دینی مورد نکوهش قرار گرفته است.
در اینجا به ذکر یک مورد از سخنان گهربار حضرت امیر المؤمنین علی(ع) اشاره و اکتفا میکنیم:
« برتوباد دوری از زیاده گویی، زیرا که هرکه کلامش فزونی یابد خطاهایش زیاد میگردد.»
اهمیت ارزشهای فرهنگی در رسانه گرچه هرکدام از ما دارای یکسری ارزشهای شخصی خاص خود هستیم، ارزشهایی و جود دارند که در فرهنگ ما عمومی شده و آنها را ارزشهای فرهنگی مینامیم.
ارزشهای فرهنگی از موضوعات فلسفی گستردهتری گرفته شدهاند که بخشی از فرهنگ نیز به شمار میروند. این ارزشها عمدتا از طریق منابع مختلف بهویژه رسانههای عمومی، وسائل ارتباط جمعی، خانواده و... انتقال یافته و تمایل نسبی به استوار بودن دارند. همانند باورهای فرهنگی مهمترین ارزشهای فرهنگی باعث هدایت ادراک و ارتباطات میشوند؛ یعنی ارزشهای ما بهصورت عمل در میآیند. میتوان گفت رسانهها در الگوسازی فرهنگی و معرفی ارزشهای فرهنگی نقش مهمی را ایفا میکنند که این امر در خانواده و مدرسه نیز مهم شمرده میشود. البته رسانهها نمیتوانند معلم اخلاق باشند ولی میتوانند اصول اخلاقی را رعایت کنند.
*کارشناس ارشد مدیریت اجرایی
منابع
1- قرآن کریم،
2- نهج البلاغه،
3- صادقی، رحمت اله، جدال رسانهای، انتشارات گفتمان، چاپ اول، زمستان 1379،
4- استفانی، لیزا ا ؛ پورتر، ریچارد؛ سماور، لاری ا ؛ ارتباط بین فرهنگها /
مترجمان: دکترمیرحسنی، سید علی اکبر ؛ دکترکیانی، غلامرضا ؛ انتشارات باز، چاپ اول، 1379،
5- قهرمانی، مصطفی، مجله همراه، شماره 9، سال 3، خرداد80،
6- محمدی، مجید، اخلاق رسانهها، نقش و نگار تهران، 1379.